توی جمع ،میدرخشی مثل خورشید
تو فضا ، دیگه نوری وجود نداره
وقتی زیر نور ماه میرقصی
انگاری از آسمون ستاره میباره
میخواستم اسممو بهت بگم بالاخره
میخواستم بگم، چی توی قلبم میگذره
اما هر بار، تو چشمات خیره میشم
مثل دیوونه ها پلک چشمام میپره
فکر نکن، من یه پسر احمق و خرم
فکر نکن دوست داشتن نمیشه سرم
تو چشام خیره شو وعشقم رو بفهم
من تو چشمام ،عشقم رو فریاد میزنم
عاشقتم.... عاشقتم ....عاشقتم
میترسم، با گفتنش از دستت بدم
میترسم برنجی، بگی که باید از پیشت برم
میترسم تو چشمام خیره شی بگی
که باید واسه همیشه از دستت بدم
ولی حالا، حسمو بهت میگم بالاخره
بهت میگم ،چی توی قلبم میگذره
اول باید، تو چشم هات خیره بشم
آخ ،یه چیزی داره قلبمو از جا میکنه
عاشقتم... عاشقتم.... عاشقتم