دیو زنجیر باف
دیو زنجیر باف
زنجیرمُ بافتی
به دستام انداختی
زندون واسه م ساختی
باختی باختی منُ نشناختی
این روزا صدام میاد
جینگ و جینگ ریختن زنجیر دست و پام میاد
آره زنجیرای گرون
حلقه به حلقه لا به لا
می ریزن از دست و پام
زنجیرمُ بافتی
به دستام انداختی
زندون واسه م ساختی
باختی باختی منُ نشناختی
سر به جنگل بذاری
جنگلُ خارزار می بینی
سر به صحرا بذاری
کویر و نمکزار می بینی
در بُرجا وا میشن
برده دارا رسوا میشن
مردما آزاد میشن
ویرونه ها آباد میشن
زنجیرمُ بافتی
به دستام انداختی
زندون واسه م ساختی
باختی باختی منو نشناختی
اسیرا کینه دارن
تفنگا رُ بر میدارن
اسیرا کینه دارن
تفنگا رُ برمیدارن
اسیرا کینه دارن
تفنگا رُ بر میدارن
اسیرا کینه دارن
تفنگا رُ بر میدارن
دیو زنجیر باف
زنجیرمُ بافتی
به دستام انداختی
زندون واسه م ساختی
باختی باختی منو نشناختی
باختی باختی منو نشناختی
آره باختی باختی منو نشناختی
باختی باختی منو نشناختی