دلم تنگه برای روی ماهت هنوز یادمه حرفای نگاهت
پدر پشت و پناهم همه جونم دیگه چه طور بی تو زنده بمونم
یعنی باور کنم که دیگه رفته همونی که پناهم بود یه روزی
چقدر تلخه یه سنگه سردو جایِ
دستای گرم و صورتش ببوسی
دستای گرم و صورتش ببوسی
یادت میاد که می كردی تو بچگی ها دعا
که اینو میگم و دیگه به حرف نمیام خدا
خدا عمر بابا جونمو بکن هزار سالش
دعات گرفت و مهر باطله خورد تو شناسنامت
به خودت میگی توی دلم عقده جاری شده
بابام رفته جای بشقابش تو سفره خالی شده
بابا خوشحالی كه میوه ی بخت مارو چیدی؟
آروم شدی سر قبر اشک مارو دیدی؟
من بچه بودم گفتن بابات پاک بوده دلش
گفتم کجا میره گفتن میره جاش توی بهشت
من بابامو بخوام باید تقاص چیو بدم؟
نخوام بره بهشت باید جواب کیو بدم؟
تو کلاس وقتی معلم کتابو بستش
گفت بچه ها بگین باباتون چه کاره هستش
بچه ها یکی یکی دادن با ذوق جوابش
این منم کسی که هنوزم پاسخ ندادش
آخر معلم دیدمو گفت چه کارس بابات؟
با بغض سنگینی بش گفتم اجازست آقا
از وقتی بابا رفت تو دلم غم ها باریده
پرسید چه کارست گفتم زیر سنگ ها خوابیده
بابا مادرم از زندگی خیلی سیر شده
بابا مادر از غم دوریت طفلی پیر شده
اون امیدش به اینه یه روز دستاتو میگیره
کلی اشکاش میریزه وقتی عکساتو میبینه