عجیبه تو روبروی من نشستی
دقیقا همونی كه همیشه هستی
عجیبه آخه ی ساله كه تو رفتی
دلم رو درست ی ساله كه شكستی
چرا چیزی نمیگی ساكتی باز؟
نگاهی به منِ دیوونه بنداز
بگو از من هنوز بیزاری یا نه
بگو اصلن حقیقت داری یا نه
خیره میمونم به چشمای نجیبت
باز نگاهت توو وجودم درد میشه
قهوه میریزم برای هر دوتامون
اما بازم داره قهوه ت سرد میشه
این سكوت لعنتی واسم عذاب
خب، ی حرفی، لااقل، دارم میمیرم
چه راحت تو رفتی و خیال تو موند
نبودت تموم زندگیمو سوزوند
كسی نیست كه چیزی از دلم بدونه
ی ساله همه بهم میگن دیوونه