وقتی برای زنده موندن و ترس از مردن
تن یکی دیگه رو با دستات لمس می کنی
سنگینی نگاه ها رو تو تنت حس می کنی
معصومیت تو به خاطر پول انکار می کنی
خاطره های تلختو تکرار می کنی
زخم ها رو تو تنت سر باز می کنی
دستای یکی دیگه افشا می کنی
خودفروشی رو که داره غوغا می کنه
آره کارش با تنت تموم شده و داره می ره
اونم رفت
آره قیمت مردنت پوله که عذابت می ده
عذابت می ده
سیگار آرومت می کنه برای لحظه ای
یه لحظه
زنده ای تو جایی که ازش خسته ای
یه وسیله شدی واسه سير کردن گناه
تو اتاقی که همیشه توش مهمونی چرا
خدا تو بازیش به تو نقش یه ماشینو داده
بازی که هیچکی دل خوشی ازش نداره
نداره
نداره
نداره
نداره
نداره
نداره
هر جا رو که تو ببینی حرف از خداست
فکر اون دنیارو بکن بچه ت کجاست
فکر می کنم الان تو الگوی بچه تی
چطور می خوای بچه ت بگی تو راه بد نری
شاهین اومده تا برات صحبت کنه
شاهینم مثل تو اسیر غربت شده
تو هم مثل من اسیر فلاکت شدی
خیلی بده زندگی تو اسارت کنی
پول نداری دلیل می شه تو خودتو بفروشی
توبه کن ولی نری تو توبه ت بشکنی
می دونم تو دیگه خسته شدی از این زندگی
از چشات دردت رو می خوام نمی خواد بهم بگی
فقر و درد و ذلت و خستگی
مجبورت کرده که تو بکین بردگی
بذار بگم بهت یه بار
چرا رفتی توی فساد
پیش وجدان خودتم آویزون شدی تو به دار
شدم مثل یه تماشاگر که بی تاثیر
حتی خوندن از دَردات هم واسم تقصیر
آره تو هم باید تو تاریکی دنیا بمیری
می دونم که فقط با مردن آروم می گیری
تنها آرزوم تو رو ندیدن دوباره اس
چشمو می بندم و می خوابم تا قیامت
اون ها نمی خوان بشنون حتی صداتم
باید دَردتو نگویی بمیری بی شهامت
غرور و دروغ و جنونو ببین
پس اینجا جایی برایت نیست
خون و گناه تو یه زمین
برای بیگناهیت ببخش خدا رو همین