You are invincible
(شما شکست ناپذیرید)
پست، لاجرم از زندگی تولجنِ بدبو
دست، ناتوان از مشت شدن گرهِ من کور
سخت، دمادم دمی که از بازدم ردبود
مست، از عصارهء خوشیهای گذرا،از بشریت دور
دیگه نمیشه این جماعتو لمس کرد
کوچه علی چپ بزنی، بشی باشون همرنگ
کرشده گوشا حواله به تلخند
هرچی کاشته بودن هوابره پنبه ش
شُش ها پُره دود،،،چشا شده کور
ندیدن اینهمه مرگ پرنده که تو اوج،شدن محکوم به سقوط
همه دنبال رفتنن،،، همه رویای سلطان جنگلن،،، جنگ نرم
کاری کرده که هرکدوم واسه برددنبال کندن سنگرن،،،تک نفر
اینا خایه لاپاشون نی،،،میزا برا خایه مالا سوبسید
نوکرم، چاکرم، عبیرم،،،بله چشم قربان گفتناشون بیست
ماها ملت بدبختی هستیم
شمشیر و غلافو چپّکی بستیم
زورمون به اون گردن کلفت بالاسری نمیرسه سرهم میزنیم
میجنگیم،،،خنجر میزنّیم،،،از پشت به هم
دوست و داش و غریبه،،،دشمن که سهله
ازهم میکَنّیم،،،فرهنگ بی معنی
سرفصل تحقیر ملت،دست خودشون بی تردید
برد واسه زبون چرب،،،کسبه کسب ریا و پولش حرومتر
شیرینی رو ترشی انداختیم شورش دراومد،،،تلخه نه؟
حرف حق، هرکی زد ته کیسه س، تن بی سر
سیاست،،،تخته کرد دکه کسب علمو
فکروعقل و منطقم اخته کرد
Fight... with the blood of people...
(بجنگید... با خون مردمتان)
Ignite... While there's no harm to you...
(برافروزید... وقتی که هیچ ضرری به شما نمیرسد)
Hide... Inside your bullet proof cars...
(پناه بگیرید... داخل ماشین های ضدگلوله خود)
Watch... from your golden walls....
(بنگرید... از پشت دیوارهای طلایی خود)
You are invincible
(شما شکست ناپذیر هستید)
ما وقت زمینو گرفتیم، خاصیتی نی
از کیسه خلیفه میکَنیم، عافیتی نی
دراین غارت و تاراج، ولی شاکی ترینیم
طبیعتم فکر انتقام و راضی ازین نی، هه
طبقه طبقه طبقه طبقه
صف ها رو سوا کردن، تاجر از عمله
دهک های ریزو کلفت تمنای صدقه
پوله بی عار میخوای برو حوضه طلبه بشو
کلمه بجو، بُکُن تو مخه طرف که ولو
شده پامنبرت، هق هق و از صف جلو
نیمخیزه واسه نذری که ببره پلو
دلقک شبکه،،،خوب بلده
بلده بده خبر کذب برا هر مسئله
زور پول و اسلحه سوار فقر
تجارت سیاست بهای نفت
از بچگی نفهمیدیم چیزی، بس جازدیم
هرچی که دیدیم ترسیدیم، از هوا، زمین
تله ها وفور، ردپای خون
جونایی که مفت گرفتن این بنده های پول
ملتی خسته ایم، پژمرده ایم
خسته از جنگهای پوچ و سرخورده ایم
آه،،، اینجا نفس تنگه
رنجِ پیشِ پای مردِسفر سنگه
تنها راه چاره اهل خطر جنگه
ظالمانه مرز کشیدن تا حبس جمعیت
حاکما که دست نمیدن، تا فَعله سرمیدن
هیچ جنگی هيچ وقت هیچ برنده ای نداره
برنده اسلحه سازه تو عرصه ی مکاره
این سربازه که همیشه تا تش هست
ولی فرمانده پشت سنگر آتش بس