میگی موندن نداره، بگو بینم پس چیه راه چاره
آخه شانسی نیست، بچه بازی نیست، جوری رفتار میکنی انگار فردایی نیست
از قضای حادثه، این سری آدم شدیم، شانسی بود، بارزه
آره میگفتی .. راست میگفتی ، تو تناسخ پاک می شه حافظه
جبر جغرافیا، دنیا ی زیبا ی ما
نمیفهممت چرا، میرم جلو آغوشِ باز
هیچوقت نمیشم اون آدمِ قبلی ، یکبار بری دیگه نمیتونی برگردی
چیزایی دیدم حتی فکرشم نکردی، این موها رو تو آسیاب سفید نکردیم
از خودت شروع کن
خورشید سرزمین من طلوع کن
آره عوض میشم، دارم بزرگ میشم، چیزی نیست که چپ و راست بزنی توی چشم
دور موندم از اصل م، آه ه ه روزگارِ وصلم
یک قطره تو اقیانوس، بود و نبود مون چیه فرقش
چند صباحی دورِ هم بخند، مگه خوشحال بودن اینقدر سخته
دانشگاهِ زندگی
چیا مونده یادم بدی
اول آخر میشیم فارغ التحصیل
بد و خوبش بگو روی چی داره تاثیر
از خودت شروع کن
خورشید سرزمین من طلوع کن
ولی این رو خوب میدونم، که تاریخ تکرار می شه
هرچند بار بیایم بریم باید یک روز تموم بشه
دلیلِ بودنمون اینجا میخواد هرچی باشه
رستگاریِ ما دستِ من و توِ نه هیچکسِ دیگه
از خودت شروع کن
خورشید سرزمین من طلوع کن
از خودت شروع کن
از خودت شروع کن
از خودت شروع کن