سوسوى فانوس نگاه تو
ارامشه اين راه تاريكه
ارابه ى شب عطرتو اورد
يعنى كه راه خونه نزديكه
از هر مسير سردو طوفانى
انگار قبلا گذر كردى
هر جا كه رفتم حرفى از گل بود
شايد توهم با من سفر كردى
تو جرعت رفتن به من دادى
وقتى كه ديدى خيس بارونم
من جاده هاى خاطره سازو
هميشه به قلبه تو مديونم
من واژه هاى اشتى با تو
تو راز لب هاى فرو بست
انگار حسم ديگه ممكن نيست
پلى كه از من به تو پيوسته
دنباله هر مسافر خسته
حتما يكى چشمش به راه مونده
تحمل يه فصل دور از تو
سهم من از اين ما جرا بوده
تو جرعت رفتن به من دادى
وقتى كه ديدى خيس بارونم
من جاده هاى خاطره سازو
هميشه به قلبه تو مديونم